بعد از اينکه به سمت ميدون صبحگاه رفتيم، منتظر شديم تا گروهانهاي ديگه هم تشريف بيارن، حوالي ساعت 10 يه سري اتوبوس شرکت واحد انگار که ميدون صبحگاه رو با پارک سوار اشتباه گرفته باشند همينجور پشت بند هم و با مهارت خاصي اومدند و پارک کردند وسط ميدون.
تازه بعد از اومدن اتوبوسها بود که شروع کردن دوباره آمار گرفتن و سوار اتوبوس کردن بچه ها؛ تا اينجاي کار چند نفري زيرآبي رفته بودند ولي اين روش فايده نداشت و مچشون گرفته شد و حتما براشون يه چند روز اضافه خدمت ميزنن .
ما هم با بروبچ رفيق رفقا پريديم تو يه اتوبوس، يه ساعت تو اتوبوس گفتيم و خنديديم. پخش کردن شايعه هم که در اينجور موقع ها خيلي شايعه!! يکي ميگفت ميبرنمون فيروزکوه، اون يکي ميگفت دماوند، يکي ديگه ميگفت هر سال ميبرن ورامين و الخ!
خلاصه با سلام و صلوات ساعت 11:30 عازم شديم به سمت يه مقصد نامعلوم! سرتون رو درد نيارم ما رو بردند کلانتري هفت حوض (127 نارمک) پياده کردند. حسنش اين بود که نزديک خونه مون بود و بعد از اتمام انتخابات راحت ميرفتم خونه! ميدونستيم که تو اين کلانتريها يه سري افرادي پيدا ميشن که دهنشون زيپ درست و حسابي نداره و با آدمها مثل يه سري گاو و گوسفند رفتار ميکنند (البته فقط بعضيهاشون) به همين خاطر از اينجا به بعد منتظر قسمت ناجور قضيه بوديم!
ادامه دارد